رمان[ ماه من : پارت ۳۱

نویسنده: mlynabkhtyary71

همینکه وارد بیمارستان شدم ارغوان افتاد دنبالم .
ارغوان : نیلماه امروز عمل داری استراحت کردی که؟!
با سردی گفتم :
نیلماه: آره 
ارغوان: چت شده تو ها ؟!
نیلماه: هیچی فقط نرو رو مخم 
ارغوان: من نمیدونم چیشده این چند روزه عوض شدی  
نیلماه : آره عوض شدم《 داد 》
بغض تو گلوم اذیتم می‌کرد. 
ارغوان : باشه حالا پاچه نگیر .
نیلماه: کجا داری میری ؟!
ارغوان : میرم اتاق عمل و آماده کنم 
نیلماه : باشه 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.