رمان[ ماه من : پارت ۶۶

نویسنده: mlynabkhtyary71

نیلماه : میبینمت بای .
 رفتم بالا یه تیشرت گشاد سفید که آستینش یکم پایین تر از ارنجم بود با شلوار کارگو شال سفید پوشیدم .
موهامو گذاشتم باز بمونه و یه کرم زدم لا ریمل و رژ هلویی که عاشق رنگش بودم .
کیف کولیمو برداشتمو وسایلامو ریختم داخلش و گیتارمو هم برداشتمو راه افتادم ‌‌‌‌.
 رسیدم به مکانی که ریحان ازش لوکیشن فرستاده بود.
گیتارمو گذاشتم تو ماشین باشه ؛ کیفمو برداشمو پیاده شدم .
ریحانه و مهسا و ارغوان روی میز طبقه ی بالا نشسته بودن .
نیلماه: سلام بچه ها 
سه تاشون با هم گفتن :
_سلام نیلماه خانوم 
با این کارشون چهار تایی زدیم زیر خنده .
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.