رمان[ ماه من : پارت ۱۳
0
21
1
110
نیلماه: میگم ساعت 7 شده بریم به ترافیک میخوریما !!
نیلگون: آره بریم
ساعت 7:30 رسیدیم و اجازه دادن بریم داخل .
ردیف اول نشستیم و تا موقعی که کنسرت شروع بشه با گوشی ور میرفتم که دیدم داره شروع میشه .
نیلی هم از خوشحال هی جیغ میزد .
گوشیمو گذاشتم کنار ؛ خیلی فوضولیم گول کرده بود میخواستم زودتر ببینم خواننده مورد علاقه نیلی خانوم کیه ؟؟
یه خانومی کنارم نشسته بود وقتی صورتمو دید گفت :
خانومه : واای دخترم چقدر تو خوشکلی شبیه پری هستی .《خنده》
نیلماه : خیلی ممنونم شما هم خیلی خوشکل هستین
خانومه : من رو نمیشناسی دخترم ؟!
نیلماه: متاسفانه نه من اولین باره دارم میام کنسرت و الان هم خواهرم منو آورده وگرنه وقت اومدن به کنسرن رو ندارم