رمان[ ماه من : پارت4
1
19
1
110
سریع دوییدم از تو لباسام یه پیرهن سفید با شلوار مام و شال مشکی کشیدم بیرون و پوشیدم .
یه ارایش عروسکی و دکترونه کردم .
کیف سفید مشکیمو برداشتم و وسایل های مورد نیاز و ریختم توش و پریدم از خونه بیرون .
سوار ماشینم شدم و نیم ساعته رسیدم چون ترافیک بود.
ماشینمو تو پارکینگ بیمارستان پارک کردم .
همین که وارد بیمارستان شدم ارغوان دوستم پرید جلوم .
نیلماه: عه،چته دیوونه؟!
ارغوان : سلامتو خوردی؟؟
نیلماه : مگه شما میزاری
ارغوان: خوب حالا ، آقای احمدی گفت برو استراحت بعد نیم ساعت دیگه باید بری اتاق عمل
نیلماه : اوکی . من رفتم