رمان[ ماه من : پارت ۷۴
1
16
1
110
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم .
دست و صورتمو شستم و رفتم پایین صبحونه خوردم .
ساعت 8:30 بود پریدم بالا لباس پوشیدم .
ارایشه ملیحی کردم و وسایلمو برداشتم رفتم پایین .
کفشمو پوشیدم و سوار ماشین شدم و راه افتادم .
راس ساعت 9 رسیدم و ماشینو پارک کردم .
گیتارمو برداشتم و رفتم داخل که حامیمو دیدم داشت با نوازنده هاش صحبت میکرد .
نیلماه : سلام
حامیم : سلام نیلماه خانوم ، بچه ها این خانوم نوازنده جدید گیتارمون هست
اکثرا بچه ها رو میشناختم.
هستی : سلام من هستیم فک کنم توی یکی از کنسرت های حامیم دیدمت
نیلماه : فک کنم چون من فقط یه بار تونستم بیام کنسرت حامیم