رمان[ ماه من : پارت ۵۴

نویسنده: mlynabkhtyary71

نیلماه : آقای احمدی من ...نمیخوام به کارم ادامه بدم 
احمدی : متوجه نشدم!!
نیلماه : اومدم مدارکم رو ازتون بگیرم 
احمدی : میتونم بپرسم دلیلش چیه ؟!
نیلماه : میخوام برم دنبال چیزی که بهش علاقه دارم 
احمدی : باشه دخترم هر چی خودت صلاح میدونی 
نیلماه: ممنونم که جلومو نگرفتین
احمدی : خواهش میکنم ، بیا اینم مدارکت 
نیلماه : ممنون دکتر خدافظ
احمدی : خدافظ دخترم 
از بیمارستان اومدم بیرون داشتم میرفتم سمت خونه که گوشیم زنگ خورد ؛ مهسا بود .
نیلماه : سلام مهسا خانم چه عجب شما یادی از ما کردین !!
مهسا : سلام عزیزم خوبی سلامتی 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.