رمان[ ماه من : پارت ۹۹

نویسنده: mlynabkhtyary71

نیلماه : چرا اونوقت؟!
امیر : چون شما قهوه ی داغ ریختی روش و دارم میسوزم 《با لحن عصبی》
راست می‌گفت من چرا اینقد خر شدم 
پشتمو بهش کردم که صدای در اومد .
درو باز کردم و همون پسره بود .
پسره : بفرمایید خانم 
نیلماه:خیلی ازتون ممنونم دستتون درد نکنه《لبخند》
پسره : خواهش میکنم . با اجازتون《لبخند》
درو بستم و پیرهن و گرفتم سمت آقای مقاره 
نیلماه: بفرمایید 
پیرهنو ازم گرفت .
نیلماه: پوشیدین ؟!
امیر : بله 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.