قسمت 103

ماه من

نویسنده: Hasti84

نمیدونم کی اشکام شروع به باریدن کردن اره شاهد مرد زندگی بود برای بدست اوردنم هر کاری کرد برای شاد بودنم خیلی کار ها کرده برای ارامشم اون خونه رو خریده برای نگه داشتنم داره تمام تلاششو میکنه بارادم اینطوری بود ولی باراد دیگه تموم شد زن داره باید عاشق این مرد بشم باید
گوشیمو برداشتم و یه پیام برای شاهد فرستادم که فردا بیاد دنبالم کارش دارم

*باراد*

بعد از شام رفتم که ستاره رو برسونم خونشون خواست از ماشین پیاده شه پشیمون شد و برگشت سمتم
+(باراد من خیلی دوستت دارم خیلی ازت نمیخوام اینقدر سریع ساحل رو فراموش کنی اما ازت میخوام منو به عنوان زن زندگیت بپذیری میپذیری؟)
_(تمام تلاشمو میکنم چون دیگه زنمی)
لبخند غمگینی زد و ازم خداحافظی کرد خسته بودم خیلی خسته رفتم سمت خونه ساعت ۱۲ بود کلید رو انداختم تو در و رفتم تو رفتم سمت اتاقم که مامان صدام زد
+(بارادم)
_(جانم مامان)
+(مامان؟؟ ..... میدونی ۲۳ ساله بهم نگفتی مامان .... بیا تو اتاق کار بابات)
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.