قسمت 15

ماه من

نویسنده: Hasti84

_(برو بابا شوهر شوهر نکنا فردا عقد میکنین هر وقت عروسی کردین اون موقع شوهرته)
+(گوشی بده به دوستام بگم)
_( چی بگی؟)
+(که فردا رو یادشون نره)
_(اَییی مگه فردا چه روز خاصیه؟)
+(وا روز عقد منه دیگه)
_(خوب مگه روز عقد یه خُل چقدر مهمه؟)
یکی زدم پس کلش و در رفت و گوشی رو بهم نداد داد میزدم و دنبالش میدویدم که با سر رفت تو دیوار
+(آییی خدا کنه جاش نمونه واسه فردا)
یهو بردیا گردنمو گاز گرفت
+(آیییی وحشی ولکن جاش میمونه)
گریه میکردم که ولم کرد منم دستشو گرفتم تا جوت داشتم محکم گازش گرفتم هم دست بردیا هم گردن من جاش موند و کبود شد
_( بردیا چرا اذیتش میکنی؟)
+(خوب کردم مامان)
شب به زور خوابم برد صبح بیدار شدم حاضر شدم که سهراب اومد دنبالم و رسوندم دم ارایشگاه
حدود ساعت ۲ بود که رفتیم محضر سارا جون یه چادر رنگی سرم کردو عاقد شروع کرد به خوندن بله رو گفتیم و کارای محضر تموم شد رفتیم سمت باغ واقعا روسری رو سفت بسته بودم خیلی اذیت میشدم بازش کردم و یه شال سرم کردم که سهراب بغلم کرد که دستش به گردنم خورد و اخم بلند شد
+(چی شدی؟)
_(آیی بردیا سگ دیشب گازم گرفت جاش درد میکنه)
جای گاز بردیا رو نشونش دادم کبود شده بود
+(بردیا بیا)
_(جان داداش)
+(چرا زنمو گاز گرفتی؟)
_(زنت هم منو مثل سگ گاز گرفت)
استینشو داد بالا و جای گازم رو نشون سهراب داد
سهراب خندید ( آییی چه بد گازش گرفتی گیتا)
_(خوب کاری کردم دستم درنکنه)
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.