قسمت 96

ماه من

نویسنده: Hasti84

واووووو چه خونه ایی بود روبه رومون یه راهرو بود که کنار اون پله بود که مارپیچ بود و میخورد به طبقه بالاسمت چپ راهرو یه سالن پذیرایی بزرگ بود که روی هر دیوارش عکس من بزرگ چاپ شده بود و عکس شاهد هم دو سه تایی بود روبه روی پذیرایی هم یه اشپزخونه بزرگ بود که کابینت هاش همه طوسی و سفید بود کلا خونه ست طوسی سفید بود خیلی خوشگل بود دقیقا زیر پله های مارپیج تا اخرین پله یه اتاق شیشه ایی بود که توش پر از گل بود یه نمای زیبایی به خونع داده بود خیلی خونه قشنگی بود شاهد رفت سمت پنجره قدی پذیرایی نگاهی به اون قسمت کردم وای یه باغ بزرگ بود که توش یه استخر بود هر دختری این خونه رو ببینه به وجد میاد اما من دلم پیش کس دیگه ایی بود شاهد دستشو تو جیبش کرد و گفت( این خونه رو پارسال خریدم توش نیومدم اصلا فقط برای تمییز کردنش و چیدن عکسات توش اومدم گوشه گوشه این خونه عکس توعه این خونه رو به این امید گرفتم که باهام ازدواج میکنی اما دیدم رابطت با باراد روز به روز بهتر میشه به این نتیجه رسیدم باید به زور متوصل بشم و شدم و جواب داد ......نظرت چیه؟)
دستم رو تو جیب شلوارم کردم و رفتم کنارش و مثل خودش به بیرون نگاه کردم
+(این خونه و تمام وسایلش برای من هیچ ارزشی نداره من عشق میخوام عشقی که با باراد تجربه کردم )
برگشتم سمتش( من بخاطر جون باراد اینجام ولی دیگه قراره زن تو بشم ...... میتونی بهم عشق بدی و عاشقم کنی؟)
لبخند جذابی زد و برگشت سمتم
_(عشقی بیشتر از عشق باراد به پات میریزم مطمئن باش )
سری تکون دادم و برگشتم سمت باغ
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.