قسمت 2

ماه من

نویسنده: Hasti84

بعد از چند دقیقه گفتم( استاد ببخشید)
_(بله خانم یوسفیان؟)
+(قیمت عمل دماغ چنده؟؟)
کلاس رفت رو هوا استاد هم قرمز شد( بفرمایید بیرون خانم ...... دوستان این خانم هم بیرون)
+(استاد ببخشیدا چشم به حرفتون گوش میدم و میرم بیرون ولی اگه دوستامم دنبالم بیان بیرون که کلاس خالی میشه)
نگاهی به بچه هایی که همزمان با من بلند شدن کرد ( همه بیرون)
همه رفتیم بیرون و کلاس کنسل شد
+(دیدین؟؟ کنسل کردن امتحان و کلاس رو به من بسپارید)
_(دمت گرم گیتا حرف نداری تو دختر )
به احترام خم شدم و گفتم( من متعلق به همه شمام این زرا چیه میزنین)
بعد از یه عالمه مسخره بازی رفتم خونه درو باز کردم و کیفمو پرت کردم رو اپن
+(سلام بر اعضای خانواده)
_(سلام خواهر خُل و چِلم)
+(فدای شما ما که به پای شما نمیرسیم )
خندیدم که یهو پیام با یه لیوان رفت سمت اتاقش
+( بردیا این چش بود؟)
_(هیچی بابا کات کرده با اون دختره)
+(اِ ...... بریم سر به سرش بزاریم)
رفتیم تو اتاقش نشسته بود پشت میزش منم نشستم رو تخت بردیا هم نشست رو صندلی و من شروع کردم
+(آییی امشب یه دل شکته داریم اره میدونین کیه{به حالت گریه شونه هامو تکون میدادم و خودم رو تکون میدادم بردیا هم مثل من تکرار کردو میزد رو پاش و بعد هر کلمه یه اخ بلند میگفت} آییی پیام اخ بمیرم میدونم دلت کجاست دلت الان تو کافه است آییی خدا برس به داد این جوون دلت همون جایی که اون سفارش میداد و تو میگفتی چشم اخخخ بمیرم امان از دل پیام ، بعد که میخوان برگردن ۵۰۰ تومن رفته پاچش اخخخ میدونی بردیا الان دل پیام کجاس؟؟)
_(یا خدا کجاسس ؟؟؟)
+(هیییی دلش الان پیش اون خرجا و چیزاییه که برا دختره خریدس آییی بمیرم برا جیبت داداششش)
پیام بلند شد ( گمشین بیرون گمشین)
+(آی آی پیام وحشی نشو داداش)
دستمو گرفت و پرتم کرد بیرون و بردیا هم انداخت بیرون و در رو بست منم داد زدم( وحشی بیشعور حقت بود که ولت کرده)
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.