قسمت 129

ماه من

نویسنده: Hasti84

+(چیزی نگرفتم که ..... شاهدم خونه اس)
در مقابل چشای از تعجب گشاد شدش سوار ماشین شدم چیه خب؟حق ندارم تنها بیام بیرون؟ بدون هیچ حرفی سوار شد و رفتیم سمت خونه
از ماشین پیاده شدم و وسایل رو گذاشتم داخل اسانسور و خودمم رفتم تو
کلید انداختم به در و رفتم تو خونه تاریک بود وسایل رو کشوندم تو که برقا روشن شد یهو ترسیده برگشتم و هین بلندی کشیدم و از ترس نایلونی که دستم بود افتاد
شاهد اروم اروم جلو اومد اول تاریکی بود خوب دیده نمیشد ولی وقتی جلو اومد دیدم که چقدر عصبانیه پیشونیش قرمز بود و از چشاش اتیش میبارید کاملا معلوم بود که سر درد شدید داره خم شد و نایلونی که از دستم افتاده بود رو برداشت و نگاش کرد و کتابای توشو دونه دونه در میاورد و تیکه تیکه میکرد و پرت میکرد یه گوشه سعی کردم ترسمو نشون ندم کارش تموم شد اومد سمتم و دقیقا روبه روم وایساد هرم نفس های داغش تو صورتم پخش میشد دستشو کشید روی لپم و یکی محکم زد تو گوشم همین کافی بود برای ریختن اشکام قطرات اشکم دونه دونه میرخیت روی گونم و گونم به شدت میسوخت دستشو بالا اورد یکی دیگه بزنه که مچشو گرفتم و پیچوندم و کامل معلوم بود مسته و چیزی حالیش نیس وگرنه نمیتونستم به این راحتی مچشو بپیچونم کوبیدمش به دیوار با دست ازادم سرشو چسبوندم به دیوار
+(چی کار کردی؟)
_(خوب کردم)
فشار دو دستمو بیشتر کردم جوری که حس میکردم الان دستش میشکنه ولی کبودی رو شاخش بود کاری نمیتونستم بکنم سرمو بردم جلو و گونشو محکم گاز گرفتم جوری که مطمئن بودم هم کبود میشه هم زخم میشه سرمو عقب کشیدم دیدم از جای دندونم یکم خون اومد دلم کباب شد ولی حقش بود دستشو ول کردم و رفتم تو اتاق و در رو بستم 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.