به جرم عاشقی : عنوان

نویسنده: motahharehbaghany

 
پارت :۴٠

به مزاحم شیرینم که اینجوری خودش رو تو دل سهیل جا کرده بود و براش دلبری می کرد حسودیم شد!
وروجک تازه وارد بلد بود چطور با دل سهیل بازی کنه و نیومده اون رو عاشق خودش کنه!
 از اینکه مدام بهش نق می زدم و غرغر می کردم خندم گرفت و ریز خندیدم! 

 با صدای چرخش کلید توی در،کنترل رو، روی مبل انداختم؛ از جام بلند شدم و به سمت در رفتم.
با دیدن سهیل لبخندی زدم
- سلام سهیل. خسته نباشی! 
-سلام عزیزم. مرسی.
کیف و کتش رو از دستش گرفتم؛ از پله ها بالا رفتم تا کیف و کتش رو تو  اتاق بزارم که متوجه شدم‌ برگه آزمایش رو، فراموش کردم از رو اپن بردارم. 
از حواس پرتیم حرصم گرفت و به پیشونیم زدم 
-حواست کجاست دختر! 
اگه سهیل... 
با عجله از پله ها پایین اومدم که جواب آزمایشم رو از رو اپن بردارم تا سهیل نبینه که دیر رسیدم. 
به دیوار تکیه داده بود‌ و برگه آزمایشم رو با دقت می خوند.
 صداش زدم؛سرش رو بالا آورد و با چشمای درخشانش ناباورانه نگاهم کرد. 
به سمتم دوید‌؛ بی حواس در آغوشم کشیدو بین بازو های مردانش پنهونم کرد
-خواستنی تر از هر کسی برام! 
خیلی می خوامت نفس! 
************************************ 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.