به جرم عاشقی : عنوان

نویسنده: motahharehbaghany

پارت :١٠۵
بعد از گذشت چنددقیقه و فکر کردن به حرف‌های یکتا،به اتاق رفتم و ساک کوچیکم رو از کنار دیوار برداشتم. 
زیپ ساکم رو باز کردم و لباس ‌هایی که روی تخت افتاده بود رو برداشتم و توش چپوندم و درش رو بستم. 
جلوی آینه ایستادم و شال روی سرم رو مرتب می‌کردم که نگام به قاب عکس سهیل که روی میز بود افتاد. 
دستم رو دراز کردم و قاب عکس رو برداشتم و روش دست کشیدم.
تمام وجودم سهیل رو تمنا می‌کرد و می‌خواست! 
دل دزدیده شدم براش تنگ شده بود!برای صداش، برای نگاش، برای عطر تنش‌، برای خنده‌هاش و برای شیطنت‌هاش...
با دلتنگی مات چهره‌ سهیل شده بودم که یکباره تصویر زنی که توی آغوشش بود جلوی چشم‌هام جون گرفت و قاب عکس از دستم روی زمین افتاد و چند تیکه شد.
خم شدم و می‌خواستم از بین خرده شیشه‌ها برش دارم که پشیمون شدم و بی‌توجه ازش گذشتم و از اتاق بیرون اومدم.
ساکم رو، روی زمین گذاشتم و به یکتا که با پاهاش روی زمین ریتم گرفته بود نگاه می‌کردم و نمیدونستم چی بهش بگم که خودش به سمتت اومد و ساک رو از کنار پام برداشت و چند قدم جلوتر از من راه افتاد. 
- از کاری که می‌خوای بکنی مطمئنی؟ 
میدونی مسیری که انتخاب کردی یه مسیر پر پیچ و خم و ترسناک برای خودت و کوچولوته! 
جواب سوال یکتا رو ندادم.چون خودم هم از کاری که داشتم می‌کردم مطمئن نبودم و می‌ترسیدم ولی از روی لجبازی با دلم انجامش دادم.
 انجامش دادم و غافل از این بودم که بالاخره یه روزی و یه جایی سرنوشت دوباره من رو سر راه سهیل قرار میده...  
یکتا دستش رو روی دستگیره در گذاشت و کشیدش که یکباره با باز شدن در و دیدن چهره وحشتناک کسرا سرجاش خشکش زد و با چشم‌های ترسیده‌اش به کسرا نگاه کرد. 
- جایی می‌خواستی بری؟
یکتا که از ترس نزدیک بود قالب تهی کنه با مِن مِن و نفس های بریده شده گفت:
-بزار ب... بهت... تو.. توضیح بدم خوا...خواهش...
کسرا اجازه نداد یکتا حرفش رو بزنه و دستش رو بالا برد و آنچنان توی صورت یکتا کوبید که صورت یکتا به یک طرف برگشت و تعادلش رو از دست داد و می‌خواست روی زمین بیفته که بازوش رو گرفتم ونگهش داشتم.
- این رو زدم یادت بمونه کسرا رو هیچ وقت نپیچونی! 
دختره نفهم فکر کردی من بهت اعتماد می‌کنم و همین ‌جوری این رو دست تو می‌سپارم آره؟
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.