به جرم عاشقی : عنوان

نویسنده: motahharehbaghany


پارت :۵١

سرهمی رو از رو صندلی برداشتم؛ درآغوش کشیدم و به خودم فشردم. 
به بازی کثیفی که از مدت ها قبل شروع شده بود و من و پسرکم، مهره های سوخته اش بودیم فکر کردم!
- نفس
با صدای سهیل سرم رو بالا آوردم و نگاه بی قرارم رو بهش دوختم 
- دیدی چیشد؟ حالا دلیل ترس و نگرانیم رو برای برگشتنم به زندگیت رو فهمیدی سهیل؟! 
سکوت کرده بود و با نگرانی نگاهم می کرد که ادامه دادم
- به خاطر اون زخم کهنه و قدیمی بود که نمی خواستم به زندگیت برگردم؛چون میدونستم آخرش اون زخم لعنتی زندگی رو برامون تبدیل به جهنم میکنه!
با نوک انگشتش اشکم رو پاک کرد 
- گریه نکن عزیزم؛ آروم باش؛ نمیزارم به تو و پسرمون آسیبی برسه نفس! 
*********************************
- متهم، سهیل نیک فر در جای خود بایستید! 
از دیدن دستبند و پابندی که اینجوری مرد بی گناهم رو به بند کشیده بود قلبم مچاله شد! 
- طبق شواهد و مدارک داده شده،شما متهم به قتل عمدآقای حشمت خسرو شاهی پدر همسرتون هستید؛ آیا اتهام رو قبول دارید؟ 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.