سمبل تاریکی : قسمت هفدهم
0
7
1
126
روزنامه دوم همچنین سوم و چهارم هم به کارم نیومد. بررسی کردنشون پنج دقیقه هم نشد. پس از چندی بالآخره تونستم تیتر مورد نظرم رو پیدا کنم. با این مضمون:
(حوادث دلخراش همچنان ادامه دارد. پلیس نتوانسته مجرم را دستگیر کند.) نگاه کلی به متنش انداختم. بیشتر فرضیه پلیسها رو شرح میداد که حدس میزدن شخصی از عمد مسافرها رو از کلبهها دور و در اعماق جنگل سرنگونشون میکنه.
(خانواده مفقود ادعا دارند دخترشان ربوده شده. همچنین خواس... .) توجهای به اون متن نکردم چرا که به طور زنده ماجرا رو دیده بودم. متن بعدی؛ اما کمی من رو به اونچه که میخواستم نزدیکتر کرد. در بالای تیتر با رنگ مشکی و پررنگی که روش گویا سرخی خون رو پخش کرده بودن تا جذابتر و ترسناکتر به نظر بیاد، نوشته شده بود.
(اخطار! به این جنگل وارد نشوید.) سپس در زیرش این متن قرار داشت.
(شواهد نشان داده شده بر این اساس است که مفقود شدگان توسط شکارچی قهاری شکار شدهاند.) متن رو سرسرکی و چشمی خوندم. فرضیه بر این بود که یک گرگ اون زن و مرد رو شکار کرده؛ اما هنوز این یک فرضیه بود و خانوادههای مفقودین خواستار پیگیری بیشتر بودن.
ادامه روزنامه رو خوندم؛ ولی من رو به سمت اتفاقات دیگهای کشوند. حیرون و مضطرب کل روزنامه رو از نظر گذروندم؛ اما متن دیگهای مربوط به اون حوادث ندیدم. تنها دو روزنامه دیگه باقی مونده بود. وحشیانه بهشون چنگ زدم و سراسیمه چشمهام رو پیچ و تاب دادم. روزنامه رو برگردوندم تا پشتش رو هم بخونم؛ اما باز هم اتفاقاتی شرح داده شده بود که باب میلم نبود. روزنامه دیگه هم من رو به هدفم نرسوند. لعنتی! فقط یک کم دیگه مونده بود. چهطور اینجوری شد؟ باید روزنامه بیشتری میگرفتم؛ ولی اون مرد گفت حوادث مد نظرم در این صفحات درج شده.
تسلیم نشدم و دوباره روزنامهای که تا حدودی بحثهای پیش اومده در جنگل مورد توجه قرار گرفته بود رو خوندم. یک دفعه چشمم به تیتری خورد که خشکم زد. در عجب بودم چهطور ندیدمش.
(تحقیقات سرانجام یافت. اجساد یافت شده به پزشکی قانونی منتقل شدند.)
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳