سمبل تاریکی : قسمت دهم
0
5
1
126
- نه، گمون نکنم. طرف زنگ زده؛ اما میگه کسی از زنش خبر نداره. الآن هم قراره خونوادههاشون به اینجا بیان.
- اوه!
دیگه به جمع رسیده بودیم. غوغایی به پا بود. گوهر از فشاری که متحمل شده بود، سرخِ اناری به نظر میرسید و داد و فریاد مردی که زنش گم شده بود، صدای گوهر رو خفه میکرد. روی مرد دقیق شدم. لاغر و قد بلند بود. موهای کمپشت جو گندمی داشت که به خاطر ظاهر جوونش حدس زدم موهای خاکستریش ارثین. رنگ گندمگون پوستش حالا تماماً زرد شده بود. احتمال اینکه اون به طور عمد زنش رو یک جا گم و گور کرده و این نمایش رو به پا کرده تا رد گم کنه، دور بود، چون تنها حسی که نسبت بهش بهم دست داده بود، ترحم خالص بود.
سوال مامور مرد رو به جنون رسوند.
- آقای حقی خواه احیاناً همسرتون مشکلی در شب نداشتن؟ مثلاً اینکه شبها راه برن؟
حقی خواه فریاد زد.
- شما چی دارین میگین؟ یعنی من اینقدر نفهمم که حواسم به حرکات زنم نباشه؟ اون گمشده! اصلاً از کجا معلوم ندزدیدنش؟ به اینها چه اعتباره؟ شاید کلید یدکی دارن.
گوهر با چشمهای گرد شده صداش رو بالا برد.
- آقا احترام خودت رو نگه دار. هی من مراعات میکنم، شما هر چی از دهنت در میاد بارمون میکنی. حرفتون چه معنی داره؟ آخه ما چه دلیلی داره نصفه شبی وارد اتاقتون بشیم؟ لابد خودتون یک مشکلی داشتین که زنتون شبونه زده بیرون.
حقی خواه با خشم قدمی نزدیکش شد که یکی از مامورین جلوش رو گرفت و گفت:
- لطفاً خونسردی خودتون رو حفظ کنین. خانم! با شما هم هستم.
گوهر با اکراه لب بست؛ اما نفسهای کشدار و داغ هر دو طرف نشون میداد به سختی خودشون رو کنترل کردن. به مامورین نگاه کردم. پلیس برای این قضیه فقط حاضر شده بود چهار مامور بفرسته؟ شاید هم به گمون خودشون این موضوع چندان هم پیچیده نبود و گمشده به زودی پیدا میشد.
برای یکبار دیگه مسافرها داوطلب شدن تا این دفعه همراه نیروی پلیس در اطراف گشتی بزنن. من هم میخواستم به اونها بپیوندم، پس با پوشیدن کتونیهام و برداشتن کلاه آفتابی همراه رها از کلبهها فاصله گرفتم.
هنوز صدای رودخونه به گوش میرسید و این یعنی زیاد از منطقه دور نشده بودیم؛ اما پاهام درد گرفته بود. با تکیه به تنهی زمخت درخت که سه برابر من بود، کمر صاف کردم. رها کنارم ایستاد و خیره به افق لب زد.
- پیداش نیست.
- و نمیشه هم.
سرش رو به سمتم چرخوند و گفت:
- بد نگو.
- بدِ چی؟ نمیبینی؟ اگه قرار بود این اطراف باشه، پس باید تا به حال پیداش میشد؛ اما اون از مرز مشخص شده فراتر رفته. اگر هم پیدا بشه. جنازهاش پیدا میشه.
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳