قسمت 106

جانا

نویسنده: Hasti84

_(زندگی من کیه؟؟؟)
+(نمیدونم؟؟)
_(دردت بجونم کی بهتر از تو تو زندگیم میتونه بیاد کی بهتر از تو که بهترینی تو ماه زیبای روی زمینی)
+(من خر نمیشم)
بغلش کردم ( به خدا قسم که اینقدر دوست دارم که حاضرم بخاطرت هر کاری بکنم)
+(هر کاری؟؟)
_(هر کاری)
+(بریم برام بستنی بخر )
خندیدم( همین؟)
سرشو تکون دادبه نشونه اره
سوار ماشین شدیم و رفتیم اول براش بستنی گرفتم بعد از اینکه خورد رفتیم سمت ارایشگاه ۲ ساعتی که گذشت کار منم تموم شده بود رفتم چندتا بستنی گرفتم و رفتم سمت ارایشگاه
اومد بیرون شنلشو کنار زدم وای که چه زیبا شده بود صورتش اصلاح شده بود و میکاپ ساده و قشنگی که داشت واقعا زیبا شده بود لباسش واقعا بهش میومد یه لباس عروس ساده ایی که داشت خیلی زیبا بود پف خیلی کمی داشت قسمت دامنش و استین های پفکی که داشت واقعا جذاب شده بود گرنبند رو از جیبم در اوردم و گردنش کردم
+(دیگه از خودت دورش نکن)
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.