قسمت 2

جانا

نویسنده: Hasti84

داشت میوفتاد از دستم که پری گرفتش



_(هوف نزدیک بود بیوفته)



+(درد بگیری ان شالله چرا دست میزنی میشکست چی؟)



پری کجنکاو گفت( این چیه؟ مال کیه ؟ )



+(خدایا فضولا دوتاشدن )



که شانی و گونی هم اومدن اسم کاملشون شانلی و گونای بود اما ما مخفف کردیم اسمارو جلو همه مخفف شده رو نمیگیم فقط پیش خودمون



باهم گفتن(چی شده ؟ فضولا کیان ؟ اون چیه ؟ مال کیه؟)



آتی یکی زد تو پیشونیش و گفت( بشینیش یه بار بازش کنم بعد دوباره کادوش کنم)



با خوشحالی نشستن که آتی کادوشو با احتیاط باز کرد واوووو چه چیزی بود یه ادکلن مردونه قشنگ وای که چقدر بوش خوب بود ( اَ تو از این پولا خرج نمیکردی حالا چی شده؟ مال کیه این؟)



+(بابا تولد داداشمه واسش گرفتم )


_(مطمئنی؟)



همه یه جوری نگاش کردیم که گفت(نه)



خنثی نگاش کردم و گفتم (خو از اول راستشو بگو)



+(بابا قضیه از این قراره که تولد نامزد دختر خالمه دختر خالم از وقتی باباش فوت کرده کارای شرکت ریخته رو سرش وقت نمیکنه بره براش هدیه بخره به همین خاطر گفت من برم بگیرم خودشم پولشو داد الانم اگر بلایی سرش بیاد جرم میده میفهمین که)
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.